سپاس که مجلس منور است به نور تو...
بسم الله الرحمن الرحیم
از همون اول هیجان خاصی برای ورود به بخش زنان داشتم...ورود به دنیای مادارن باردار برام خیلی جالب بود
اما همه ی اتفاقات تقریبا توی زیر زمین یا همون بلوک زایمان میفتاد
شب اول کشیک که وارد بلوک شدیم یه خانم 29 ساله در حال فارغ شدن بودن...جدن دیدن دردی که میکشن باعث شد که بیشتر از قبل قدر مادرمو بدونم...خانم بی قرار بود از درد کشیدن و ما مدام راهنمایی میکردیم که چیکار کن که راحت تر بچه ت به دنیا بیاد...
بالاخره لحظه ی ورود فرا رسید و بچه به دنیا اومد و گریه کرد...با دیدن این صحنه اشک توی چشمام جمع شد...بعد از به دنیا اومدن بچه مادر آروم آروم بود...
بیشتر از قبل فهمیدم که بهشت زیر پای مادرانه...با هر دردی که میکشن این گناهانشونه که ریخته میشه...و مهر مادری جز از طرف خدا نیومده...خالص...بی منت و پاک...
حس کمک به مادری که درحال گذر از یکی از مهم ترین مراحل زندگیشه و به تو با چشم امید و ناجی نگاه میکنه،خیلی حس قشنگیه... حتی برای منی که اونقدر وارد نبودم، کمک های کوچیک مثل چک ضربان قلب جنین و یا احیای بعد از به دنیا اومدن ،چک حرکات دست و پای جنین از شکم مادرش زیر دستات یا حتی کمک در زایمان بهتر...
حتی لذت میبرم از دادن یه جرعه آب به مادری که از شدت درد لبش خشک شده و از ما طلب آب میکنه و تقدیم میکنم به تشنه لب کربلا...
از کشیک که بیرون میام از حس خودم راضی ام...خدارو شکر میکنم که تونستم برخلاف همه ی عمرم ذره ای کمک کنم به بنده هاش و ذره ای مفید باشم...
روی سکو میشینم و منتظرم بیان دنبالم که برگردم...
نسیمی که از لابلای درختا میاد و روحتو نوارش میده...
و صدای الله اکبر از مسجد که مستم میکنه...
و در تمام این لحظات خدا جاریست...
المنه لله...شکر شکر شکر...
![](http://images.thenews.com.pk/updates_pics/Could-vaginal-delivery-safer-preemies_5-9-2013_100195_l.jpg)
- ۹۴/۰۳/۱۳
- ۶۱۲ نمایش