طبیب راه نشین درد عشق نشناسد... برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی
دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۵۱ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
شب اولی که به اورژانس آمده بود،حال خوبی نداشت،واضحا دیسترس تنفسی داشت،طوری که همان شب به PICU منتقل شد.
تشخیص تراکئیت باکتریال برای او گذاشته شد...همان شب اینتوبه شد...روند روبه بهبودی داشت پس به علت جلوگیری از عوارض اکستیوبش کردند... تا امروز که ترشحات تراشه راه تنفس را بست...
اقدامات احیا در حال آماده شدن بود و تیم پزشکی در حال تلاش...
کودک عین ماهی ای بود که بیرون از آب است و برای ذره ای هوا به شدت تقلا میکرد...راه تنفسش از ترشحات غلیظ بسته بود و مدام ساکشن میشد.
در هیاهوی احیای کودک نگاهم به پدرش افتاد که چقدر نگران بود و به استیصال افتاده بود...با دیدن عشق پدر و بی تابی مادر بغض راه گلوی من را هم بست...
وقتی که پدری برای فرزندش این چنین بی تاب است پس حس خدا به بندگانش دیگر چیست...
متخصص بیهوشی را برای انجام اینتوبیشن پیج کردند...بعد از لحظات کوتاهی خود را رساند و در آرامش و با اقتدار راه را باز کرد...و saturation o2 ،پنج درصد به 99 رسید...
وقتی که پزشک این چنین به داد بیمار میرسد، پس خدای مقتدر و دلسوزم چگونه فریادرس بنده اش نیست...
صدایت را میشنوم...حضورت را حس میکنم، جانم به فدایت...با من باز هم سخن بگو و غرق آرامشم کن...
یا من اسمه دوا وذکره شفا...
+
و هر کس فردی را زنده بدارد ( از مرگ نجاتش دهد ) مانند آن است که همه مردم را زنده داشته است...شکرلله...
تشخیص تراکئیت باکتریال برای او گذاشته شد...همان شب اینتوبه شد...روند روبه بهبودی داشت پس به علت جلوگیری از عوارض اکستیوبش کردند... تا امروز که ترشحات تراشه راه تنفس را بست...
اقدامات احیا در حال آماده شدن بود و تیم پزشکی در حال تلاش...
کودک عین ماهی ای بود که بیرون از آب است و برای ذره ای هوا به شدت تقلا میکرد...راه تنفسش از ترشحات غلیظ بسته بود و مدام ساکشن میشد.
در هیاهوی احیای کودک نگاهم به پدرش افتاد که چقدر نگران بود و به استیصال افتاده بود...با دیدن عشق پدر و بی تابی مادر بغض راه گلوی من را هم بست...
وقتی که پدری برای فرزندش این چنین بی تاب است پس حس خدا به بندگانش دیگر چیست...
متخصص بیهوشی را برای انجام اینتوبیشن پیج کردند...بعد از لحظات کوتاهی خود را رساند و در آرامش و با اقتدار راه را باز کرد...و saturation o2 ،پنج درصد به 99 رسید...
وقتی که پزشک این چنین به داد بیمار میرسد، پس خدای مقتدر و دلسوزم چگونه فریادرس بنده اش نیست...
صدایت را میشنوم...حضورت را حس میکنم، جانم به فدایت...با من باز هم سخن بگو و غرق آرامشم کن...
یا من اسمه دوا وذکره شفا...
+
خدای متعال به حضرت داوود (علیه السّلام) فرمود:
«ای داوود، اگر روی گردانان از من چگونگی انتظارم برای آنان، مدارایم با آنان و اشتیاق مرا به ترک معصیت هایشان میدانستند، بدون شک از شوق آمدن به سوی من قالب تهی کرده و بند بند وجودشان از محبّت من از هم میگسست».[کشف الاسرار؛ ج 3 ص 357]
و هر کس فردی را زنده بدارد ( از مرگ نجاتش دهد ) مانند آن است که همه مردم را زنده داشته است...شکرلله...
- ۹۴/۰۲/۲۱
- ۸۸۴ نمایش
به صورت ویژه درخواست دعا دارم...
دعا پایه ای و ریشه ای و عمقی...